شنبه ۱۵ اردیبهشت ۰۳

مشاوره روانشناسي

وبلاگي در راستاي مشاوره روانشناسي

روانشناسي

۱۲ بازديد

به اين ترتيب , افرادي كه ممكن است به يك منطقه جديد نقل‌مكان كرده باشند و دچار مشكل شده‌اند , ممكن است براي چند ماه اول مشكلي داشته باشند , اما افرادي كه در طول تابستان اين مشكلات را دارند , در طول تعطيلات مدرسه , و در طول سال تحصيلي . اين يك ويژگي معمول براي آن‌ها در طول يك دوره زماني طولاني بود . و آخرين بخاطر ملاحظات توسعه‌اي كه ما در مورد آن صحبت كرديم , مي‌دانستيم كه كودكاني كه اين تشخيص دو قطبي اصلاح‌شده را دريافت مي‌كنند , معمولا جوان هستند و بنابراين مي‌خواهيم قبل از رسيدن به سن بلوغ , ما مي‌خواهيم انواع درگيري‌هايي كه در خانه با نوجوانان و والدين آن‌ها بوجود مي‌آيد , بخشي از اين تشخيص باشند . و ما همچنين مي‌خواهيم اين كار براي بچه‌هاي بسيار كوچك باشد . هر دو نفر از افراد يا افراد وحشتناك در toddlerhood كه در حال كش‌مكش بودند . همچنين دلايل علمي , چيزهايي مربوط به مطالعات ما از مغز داشتيم . جايي كه مي‌خواستيم كودكاني داشته باشيم كه كمي بزرگ‌تر باشند . و بنابراين ما محدوده سني 7 تا 17 را براي معيارهاي خود در نظر گرفتيم . پس اين شبيه به يك نمونه از بچه‌هاي ديگر است كه در اتاق كار ما بوده‌اند . يك پسر 10 ساله هميشه توسط مادرش به عنوان عصباني توصيف مي‌شود و دائما در حال بحث است. There's به ملك پرخاش مي‌كند , سوراخ‌هايي در ديوار ديوار ديوار وجود دارد . درها شكسته شده‌اند . پليس سه بار در سال گذشته به خانه فراخوانده شده‌است تا او را تحت كنترل داشته باشد. و من مي‌توانم كمي در مورد نحوه مشاركت پليس بگويم , اگر مردم كنجكاو باشند . اما او به طور مرتب كتك مي‌خورد و با والدين خود بازي مي‌كند , he's با همسالان خود , و همانطور كه تصور مي‌كنيد , براساس اين موضوع چند تا از دوستان دارد . اغلب در مدرسه با دوستانش مي‌جنگد . او با دوزهاي بالاي يك محرك وارد شد و دو مورد از آنچه كه ما اكنون به آن داروهاي ضد روان‌پريشي غير عادي اشاره مي‌كنيم , مواد مخدر است كه ممكن است با نام‌هايي همچون Abilify , Risperdal , يا Seroquel و he's نيز بر روي يك داروي alpha ( 51 : 51 ) و چيزي به نام Intuniv كه قرار بود در خواب به او كمك كند . اولين تماس رواني او در سن سه‌سالگي بود . او همچنين يك هفته , سه هفته بستري بود , زماني كه نه‌ساله بود و he's نه دارو مختلف در زندگي خود داشت . به اين ترتيب , مانند يك بيمار رواني مزمن . و هنگامي كه به نزد ما آمد , تشخيص او اختلال دوقطبي , اختلال اضطراب , اختلال اضطراب , و اختلال روحي بود كه قطعا حالت روحي او بسيار مشهود بود . بنابراين هنگامي كه شما داده‌هاي طولي را در مورد افراد با اين نوع مشكل به دست مي‌آوريد , برخي چيزهاي بسيار جالب پديدار مي‌شوند . مليسا Broadman و گروه ما و يك فرد در گروه در گروه دوك در جايي كه مطالعات كوه‌هاي Smoky انجام شد . اين موضوع در حال حاضر بر روي اين جمعيت مسري بسيار جالب منتشر شده‌است . اين 1400 كودك را در سن 9 سالگي ارزيابي كردند و آن‌ها در سن 11 , 13 , 18 سالگي و سپس در سن 27 سالگي ديده شدند . با نرخ بسيار بالايي از نگهداري آن‌ها در اين مطالعه در طول زمان . اين كودكان به اين دليل جمع شده‌بودند كه عضو يك سازمان نگهداري بهداشتي بودند . آن‌ها براي immunizations , چك آپ هاي كودكان مي‌آمدند , آن‌ها به اين دليل كه دچار مشكلات رواني بودند , ظاهر شدند . مصاحبه‌ها براي مطالعات كوهستان Great كدگذاري شده و راه بسيار مفيدي براي ما براساس نشانه‌ها و نه تنها diagnoses تشخيص داده شد . بنابراين ما مي‌توانيم بفهميم كه بسياري از كودكان مبتلا به بي‌خوابي هستند , چه تعداد از كودكان طوري عمل كردند كه انگار توسط يك موتور محرك شده بودند, اينكه چه تعداد از كودكان از لذت بردن از چيزها محروم بودند . اين به كسي اجازه مي‌دهد كه به عقب برگردد و خوب نگاه كند اگر تشخيص حالت روحي شديد ما در زماني وجود داشته باشد كه اين تشخيص‌ها ساخته شده‌باشند , چه شكلي خواهند داشت . و بنابراين مي توان گفت كه شايع‌ترين تشخيص رسمي كه با اين پيشكار از اختلالات روحي شديد و يا اختلالات اضطراب رخ مي‌دهد و اختلالات اختلال ناميده مي‌شوند . بي‌نظمي defiant مخالف .

منبع سايت

روانشناسي

۱۰ بازديد

اگر شما شروع به مقايسه با كودكان معمولي كنيد, نه خودشان , و به يك چيز ديگر اضافه مي‌كنيد كه اين مفهوم زود رنجي است كه ممكن است بيش از يك هفته طول بكشد , شما مي‌توانيد افرادي را كه دچار اختلال دو قطبي شده‌اند , مجددا برچسب بزنيد . اگر تشخيص اختلال دو قطبي داشته باشيد , تغيير كرده‌است . و بنابراين ما فكر مي‌كنيم كه اين مي‌تواند بخشي از افزايش قابل‌توجه در تشخيص در طول اين مدت‌زمان كوتاه باشد . و الن Leibenluft در اينجا واقعا مي‌خواسته‌است به طور علمي در مورد اين مشكل فكر كند و ايده حالت روحي شديد را مطرح كند كه در حال حاضر راه خود را در DSM - 5 به عنوان پديده جديد اختلال ذهني درهم گسيخته كشف كرده‌است . پس من فكر كردم كه بايد كمي درباره آن صحبت كنيم . ايده بسيار هوشمند اين بود كه ما بايد از داده براي حل اين سوال در مورد اين كه آيا اين تعريف وسيع‌تر از بدخلقي مزمن با علائم اختلال دوقطبي , مشابه تعريف كلاسيك اختلال دو قطبي است , براي جمع‌آوري افراد و جمع‌آوري داده‌ها كه به پاسخ به اين پرسش كمك مي‌كنند , استفاده كنيم . و به اين ترتيب آنچه را كه مي‌خواست انجام دهد , براي افرادي كه با اختلال دو قطبي كلاسيك آشنا شده بودند , به ارمغان آورد . اين يك اپيزود مدت از hypomania با سرخوشي يا شيدايي با خوشحالي است . و سپس براي مقايسه آن‌ها با كودكان با چيزي كه گفته مي‌شود , حالت روحي شديد و شديد مزمن با آن‌ها مقايسه مي‌شود. A.D.H. د . مثل نشانه‌ها . همان طور كه در اسلايد قبلي به رنگ قرمز نشان دادم . و اينكه اين بايد واقعا به اين افراد صدمه برساند . بنابراين اولين چالش ايجاد معيارهايي براي اين شرايط حاد مزمن و بعد استفاده از داده براي پاسخ به سوال خاص اين پديده از حالت روحي شديد شبيه اختلال دو قطبي است ? چه نوع داده‌اي براي پاسخ به اين سوال جمع خواهد شد ? خوب , اطلاعات درباره اينكه چه چيزي از چنين افرادي مي‌شود , آيا آن‌ها يك دوره طولي مشابه دارند , چه تاريخچه خانوادگي آن‌ها مشابه باشد . به اين دليل كه اگر شرايط مشابهي داشته باشند, انواع تشخيص و خانواده‌هايشان بايد يك‌سان باشند و بديهي است كه سكه كشور بايد به مسير of نگاه كند تا به عملكرد مغز نگاه كند تا ببيند آيا شباهت‌هايي در عملكرد مغز وجود دارد يا خير. و من مي‌خواهم همه شما را به ياد بياورم كه معيارهايي كه ما با آن‌ها آمده‌ايم , واقعا براي پاسخ دادن به اين پرسش خاص ايجاد شده‌است . هيچ طرحي براي ايجاد يك تشخيص جديد وجود نداشت , ما فقط مي‌خواستيم بدانيم كه آيا اين پديده زود رنجي مزمن شبيه به mania است يا نه. بنابراين معيارهاي تشخيصي كه ما در كنسرت با ديگران از سراسر كشور ايجاد كرديم , عصبانيت , ناراحتي , يا عصبانيت بودند و در اينجا شما اين عبارت را مي‌بينيد , اغلب روز را در حال حاضر مي‌بينيم و همچنين مي‌خواهيم كه اين حالت براي اطرافيان كودك آشكار باشد و بنابراين چيزي كه گفتيم اين است كه بايد در بيش از يك تنظيم حضور داشته باشد . ما اميدواريم كه در حال مطالعه كودكاني باشيم كه به طور انحصاري در خانه مشكلاتي دارند كه ممكن است با والدين در ارتباط باشند . ما مي‌خواستيم آن را در مدرسه و با گروه همسالان خود نشان دهيم . ما گفتيم كه آن‌ها بايد نشانه‌هاي بيش از حد برانگيختگي داشته باشند, حداقل سه مورد از اين شش نفر و شما تشخيص خواهيد داد كه اينها دقيقا شبيه آن نشانه‌هاي سرخي هستند كه قبلا مطرح كرده بودم . بنابراين چيزهايي مثل بي‌خوابي , اضطراب , اضطراب , افكار مسابقه و غيره , و همچنين گفتيم كه آن‌ها بايد اين طغيان‌هاي انفجاري را داشته باشند, چيزي كه ما به واكنش‌پذيري اضافي مي‌گوييم و مي‌خواهيم اين پديده نادر يا غيرمعمول باشد . ما مي‌خواستيم اين چيزي باشد كه به طور منظم در چشم‌انداز اين زندگي‌ها وجود داشت . و بنابراين ما گفتيم كه آن‌ها بايد حداقل سه‌تا از اين outbursts را در هفته داشته باشند . ما همچنين گفتيم كه بايد مزمن بوده و به همين دليل ما حداقل براي 12 ماه آخر را به روش پيوسته تعريف كرديم .

منبع سايت

روانشناسي

۲۰ بازديد

اما در اينجا قرمز براي افراد 18 سال و كوچك‌تر وجود دارد و چيزي كه در اينجا مي‌بينيد 4000 درصد افزايش بين سال‌هاي 1994 تا 2003 در ميزان بازديدهاي سرپايي است كه به اختلال دوقطبي مربوط مي‌شود . اين يك افزايش قابل‌توجه در مدت‌زمان بسيار كوتاهي است و باعث شده‌است كه تعدادي از ما سرمان را خراش دهند و بگويند " خوب , فكر مي‌كنيم اينجا چه خبر است ? و اين فقط در بازديدهاي سرپايي است , اما در مطالعات بستري اين مقاله نوشته جو ريدر و روز ( ديو ) را مي‌گويد ? كارلسون ) توليد كرد و آنچه كه آن‌ها دريافتند اين است كه براي بازديدهاي بيمارستاني در طول يك دوره مشابه . در تشخيص‌هاي باليني نسبت به اختلال دوقطبي افزايش يافت و در اين دوره براي نوجوانان حدود 300 درصد افزايش يافت . بار ديگر در مدت‌زمان بسيار كوتاهي افزايش مي‌يابد . بنابراين بحث مطرح مي‌شود زيرا ما مي‌دانيم كه از طريق the به the , در واقع افراد حرفه‌اي وجود دارند كه براي تغيير نحوه استفاده از معيارهاي DSM - 4 براي كودكان و رهبران در طول اين دوره زماني به كار گرفته شده‌اند و ديگران گفتند كه شما واقعا نياز داريد كه اپيزودهاي را شناسايي كنيد, زماني كه اين تشخيص را در كودكان و نوجوانان انجام مي‌دهد . كه شما مي‌توانيد از اين اصطلاح اختلال دوقطبي براي شرايطي كه مزمن هستند استفاده كنيد , كه به طور خاص آن‌هايي هستند كه episodic نبودند , نشانه‌هاي اختلال دوقطبي يا يك اپيزود manic بودند , اما نه به شيوه‌اي episodic . اكنون DSM - 5 همراه آمده‌است و ما مي‌دانيم كه ايجاد اين اصلاح صحيح نيست . اما it's بسيار شايع است كه يك فرد متخصص باليني را پيدا مي‌كند كه هنوز درباره اختلال دوقطبي به عنوان اين وضعيت مزمن فكر مي‌كنند و تغيير در اين وضعيت به كندي پيش مي‌رود . DSM - 5 بسيار واضح است كه اختلال دوقطبي با اپيزودهاي متمايزي مشخص مي‌شود . اما هنوز افرادي هستند كه تصور مي‌كنند اين يك وضعيت مزمن است . و بنابراين تنها براي انجام يك آزمايش فكري , اگر شما اين معيار را حذف كنيد و به بيماري مزمن نگاه كنيد , مي‌توانيم ببينيم چه اتفاقي ممكن است رخ دهد اگر شما يك كودك را در نظر بگيريد كه دچار اختلال بيش‌فعالي دچار اختلال شده و يا در حال دويدن و يا روي رفتن و يا روي رفتن به عنوان نشانه‌اي از اختلال دو قطبي است . به طور مشابه , اگر شما براي سازماندهي خود مشكل داريد , همه چيز را از دست مي‌دهيد , به راحتي حواس خود را پرت مي‌كنيد . خوب , اين مي‌تواند به عنوان بخشي از اختلال دو قطبي تلقي شود , اگر شما بخواهيد آن را در نظر بگيريد . و هنگامي كه در كودكان مبتلا به اختلال كم‌توجهي بيش‌فعالي دچار مشكل مي‌شويد , اين مطالعه جالب در مورد 240 كودك با A.D.H.D است. نشان داد كه در حدود 74 درصد , 73 درصد از شركت كنندگان در حدود يك سوم از آن‌ها دچار مشكلات خفيف شده‌اند . حدود 45 درصد از مشكلات جدي براي خوابيدن , خوابيدن يا بيدار شدن بيش از حد , متوسط برخوردار بودند . و اين كار اساس كار آن‌ها بود . و بنابراين ما مي‌توانيم بگوييم كه كودكان مبتلا به A.D.H.D . با خوابيدن مشكل دارند . و اگر شما در اين خط بمانيد , اين DSM - 4 تغيير يافته براي شيدايي و اگر شما به عصبانيت و عصبانيت اضافه كنيد . مي‌توانيد يك نام جديد به آن بدهيد . بنابراين اگر با اين نشانه‌ها به رنگ قرمز شروع كنيم , در افراد مبتلا به A.D.H.D بسيار رايج است . به عنوان روش هميشگي آن‌ها , و ما هر گونه نياز را از قسمت خارجي حذف مي‌كنيم . و بعد به عنوان قدم دوم , اين كودكان را با كودكان معمولي مقايسه مي‌كنيم , نه به خودشان . و اگر شما شروع به حرف زدن كنيد , اگر يك نفر سخنراني را تحت فشار قرار داده و سخنراني را بيشتر از يك كودك معمولي تحت فشار قرار دهد , اين سخنراني فشار بيشتري براي اين كودك دارد تا اين كه آن‌ها معمولا صاحب آن هستند.

منبع سايت

روانشناسي

۱۰ بازديد

سپس فرد شروع به فكر كردن در مورد اين معيارهاي " B " مي‌كند . و اين نشان مي‌دهد كه يك تغيير قابل‌توجه از رفتار معمول , افزودن جديدي به DSM - 5 است , كه در DSM - 4 وجود ندارد . اين معيارهاي B با تغييراتي در نحوه فكر يك فرد صحبت مي‌كنند , پس اين اعتماد به نفس بالا و خارج از محدوده و فرض كردن چيزهايي درباره خود كه اصلا درست نيستند . كاهش نياز به خواب , مشكلات با حرف تحت فشار , همانطور كه مي‌توانيد براي خودتان بخوانيد . Flightive ( 16 : 43 ) ايده‌ها , حركت از چيزي به چيز بسيار سريع بدون ارائه هرگونه انتقال براي مردم . مشكلات با distractibility واقعا قابل‌توجه . بيش‌فعالي افزايش ( 16 : 58 ) و هيجاني كه در بالا ذكر شد . اين مشاركت در فعاليت‌هاي لذت بخش بدون توجه به عواقب دردناك آن‌ها . كليد در اين معيارهاي B اين است كه آن‌ها يا براي اولين بار ظاهر مي‌شوند يا به طور قابل‌توجهي در طول دوره اوج يا حالت عصبي بالا به طور قابل‌توجهي بدتر مي‌شوند . بنابراين روشي كه ما در مورد آن صحبت مي‌كنيم اين است كه اگر شما بخواهيد در طول اين قسمت بدتر ظاهر شوند يا بدتر شوند , اگر مي‌خواهيد در يك ضابطه مشخص كنيد , آن‌ها با هم دسته‌بندي مي‌شوند . پس كليد و فكر در مورد اختلال دو قطبي اين است كه عملكرد individual's را در طول يك اپيزود به همان فرد , به او , يا خود , مقايسه كنيد , زماني كه در اساس يا در نوع معمول روزمره خود هستند , و بايد يك تفاوت چشمگير را مشاهده كرد . اگر بتوانيد تفاوت را تشخيص دهيد , اگر روش هميشگي عملكرد كاملا ثابت باشد , پس آن يك قسمت نخواهد بود . پس اين چه شكلي است ? خوب , نمونه‌اي كه من در اينجا ارائه كرده‌ام ادغام دو يا سه كودك مختلف است كه در مطالعات ما بوده‌اند . يك پسر نوجوان medicated كه در سال‌هاي ابتدايي دبيرستان خود است معمولا كاملا خجالتي و مطيع قانون است , اما در طول يك هفته او اين دوره را دارد كه در آن خواب او به طور قابل‌توجهي كاهش مي‌يابد . He's فقط 4 تا 5 ساعت در شب مي‌خوابند نسبت به 8 يا 8 ساعت 1 / 2 ساعت كه براي او معمول است . او ايده‌هاي عجيب دارد و اين تصور را دارد كه he's سه رمان را فورا و با اين زمان كه خواب نيست , نوشتن و نوشتن و نوشتن در دفترچه يادداشت كرد و ايده‌هاي خود را براي اين سه رمان كه آهنگ ساختن او همزمان بود منتشر كرد . شب‌ها دزدكي از اين اتاق بيرون مي‌رود و به محله مي‌رود , زيرا تصور مي‌كند كه در يك ماموريت در محله خود براي دزدها و يا افرادي كه ممكن است سارق باشند , به دنبال افراد بد بگردد و بيشتر شب را در چند مورد در طول اين هفته سپري كند . به دنبال افراد بدي كه متوجه پدر و مادرش شده بودند نگاه كرد . و همچنين او توضيح مي‌دهد كه داراي توهمات شنيداري است , اين نوع توصيف عجيب از صداهاي شنوايي he's در مورد شايعاتي در مورد او از گذشته صحبت مي‌كند . بنابراين با آن به عنوان يك درك از چيزي كه به نظر مي‌رسد مي‌خواهم كمي در مورد اين بحث در مورد اين بحث درباره اختلال دو قطبي كودكان به عنوان it's بكار گرفته در كودكان صحبت كنم . و چيزي كه اينجا مي‌بينيم اين است كه از يك پايگاه‌داده ملي بسيار بزرگ از ادعاهاي بيمه‌اي كه اينها ادعاهاي بيمه سرپايي هستند , جمع‌آوري شده‌است . و فقط براي جهت گيري شما ( 20 : 10 ) تا اسلايد از 1994 تا 2003 تا حدود يك دوره ده‌ساله . و در اينجا در محور Y هستيم , ما درصد بازديدهاي سرپايي را داريم كه به تشخيص اختلال دو قطبي نسبت داده مي‌شوند . از اين صدها هزار ادعاي بيمه‌اي در طول اين دوره . و what's نشان‌داده‌شده در اينجا به رنگ آبي , ميزان افزايش در بازديدهاي سرپايي مربوط به اختلال دوقطبي در بزرگسالان 19 سال و بيشتر است. و چيزي كه شما مي‌توانيد ببينيد اين است كه از 1994 تا 2003 , حدود 60 % افزايش در نرخ عيادت بيماران سرپايي بود كه به اختلال دوقطبي نسبت‌داده شده‌بودند .

منبع سايت

روانشناسي

۱۲ بازديد

اين كار واقعا مي‌تواند باعث شود كه كودكان ديگر بخواهند از تعامل با چنين بچه‌اي اجتناب كنند چون هميشه احساس مي‌كنند كه هواي اطراف چنين فردي بسيار پرتنش است و والدين اغلب توضيح مي‌دهند كه چگونه بر روي پوسته تخم‌مرغ راه مي‌روند چرا كه اين نوع حالت منفي و به راحتي باعث ايجاد كيفيت مي‌شود . ويژگي ديگر كه واقعا تمايل به اين دارد كه حالت دراماتيك بيشتري داشته باشند, اين است كه آن‌ها اين صفحات و يا فلش خشم را در جايي كه منفجر مي‌شوند , دارند . اين ممكن است انفجارهاي كلامي و نگران‌كننده‌تر , انفجارهاي فيزيكي باشد كه واكنش‌هاي بسيار بيش از حد به درخواست‌هايي دارد كه والدين انجام مي‌دهند و يا برخي ديگر از آن‌ها يا رويدادهايي كه كودك اميدوار بوده و يا نا اميدي كه آن‌ها با آن روبرو هستند , بخشي از زندگي معمولي هستند . و اين نوع انفجارها اغلب منجر به تخريب اموال در كودكاني مي‌شود كه به ما ارجاع داده مي‌شوند . ممكن است آن‌ها دوستان خود را به عنوان نتيجه اين طغيان‌هاي عاطفي و تاثيرات منفي و منفي در زندگي child's از دست بدهند . در واقع تعدادي اختلالات وجود دارد كه عصبانيت را نشان مي‌دهند . گاهي اوقات افراد فكر مي‌كنند كه عصبانيت يك نشانه از يك شرط است , اما ما درك مي‌كنيم كه اين زودرنجي واقعا تنها يك چيز است . اگر كسي از ميان انواع تشخيص مختلف در راهنماي تشخيص و آماري قدم بردارد , فرد متوجه مي‌شود كه اختلالات اضطراب وجود دارند , اختلالات رشدي وجود دارند , چيزهايي مثل اختلال كم‌توجهي بيش‌فعالي , همه مي‌توانند زود رنجي را به عنوان ويژگي‌هاي برجسته نشان دهند . و بنابراين ما در مورد آن به عنوان تنها يك تشخيص فكر مي‌كنيم و فرد بايد واقعا به الگو و انواع ديگر علائم فكر كند كه در درك اين كودك و irritability وجود دارد . من فكر مي‌كنم چيزي كه مي‌خواهم مردم بدانند اين است كه عصبانيت خيلي شايع است و symptom ناقص كننده آن بسيار رايج است . زود رنجي شديد تنها يك مرحله يا يك مشكل كوچك است , عصبانيت شديد مزمن آن چيزي است كه مي‌تواند به مشكلات بزرگ‌تر منجر شود و من كمي بيشتر در مورد آن در چند لحظه ديگر صحبت خواهم كرد . توصيف كردن و اندازه‌گيري آن دشوار است . شروع به فكر كردن در مورد اين ابعاد از چيزي كه پس‌زمينه به نظر مي‌رسد و اين كه اين فلاش‌ها و يا انفجارات خشم هستند , مي‌توانند به عنوان روشي براي شروع كردن ذهن one's در اطراف آن مفيد باشند . و اينكه ما شروع به فكر كردن در مورد اين موضوع مي‌كنيم و نسبت به گذشته بيشتر از هميشه مورد توجه قرار گرفته‌ايم و درك مي‌كنيم كه چطور مي‌تواند كليدي براي درك اختلال برخي از كودكان باشد . بنابراين I'm قصد تغيير دنده را كمي دارند و درباره اختلال دو قطبي صحبت مي‌كنند و دليل اين امر روشن مي‌شود , اميدوارم خيلي سريع باشد . بنابراين در راهنماي تشخيص و تشخيص آماري . يك اپيزود manic چيزي است كه اختلال دو قطبي و يك اپيزود manic در DSM - 5 تعريف صريح و صريح دارد . اولين چيزي است كه ما آن را " A " مي‌ناميم و اين واقعا شامل دو مولفه متفاوت است . يكي از آن‌ها اين است كه اين صفات خلق و خوي را در بر دارد . پس يك حالت فوق‌العاده شديد و يا يك حالت عصبي شديد . و در طول اين برهه از حالت گسترده يا حالت عصبي بالا , افزايش انرژي و چيزي كه ما آن را " فعاليت متمركز " مي‌ناميم , وجود دارد . دخيل بودن در برخي از پروژه‌ها در چنين روشي بسيار زمانبر است. اين وضعيت ممكن است حداقل يك هفته طول بكشد و وقتي به اين فكر مي‌كنيم كه در حال حاضر وجود دارد , ما مي‌گوييم كه در بيشتر طول روز , تقريبا هر روز . بنابراين ممكن است زمان‌هايي وجود داشته باشد كه it's كم‌تر باشد , اما در واقع اغلب روزها , اغلب روزها روشي است كه در آن مي‌توان حضور of را درك كرد . و براي بسياري از مردم آسان است كه مفهوم را درك كنند . اينكه چگونه يك معيار " A " دارد , همان چيزي است كه ما آن را معيار " B " مي‌ناميم . بنابراين زماني كه شما ثابت كرديد كه اين مشكل خلق و خوي و افزايش انرژي وجود دارد .

منبع سايت