اختلال كاستي توجه و اختلال سلوك . اين تعجبآور نيست . زماني كه به اين سطوح بالاي تحريكپذيري فكر ميكنيم . اما براي ما تعجبآور بود كه يك سوم اين كودكان يك تشخيص محور رسمي نداشتند . اين بدان معني است كه ممكن است يك نشانه كوتاه باشند و يا ممكن است تمام نشانهها را به مدت طولاني به مدت طولاني در اختيار نداشته باشند تا تشخيص dsm داشته باشند و اينكه در آن زمان , خانه تشخيصي براي آنها وجود نداشت . و ارائه خدمات و توجيه خدمات براي آن كودكان بسيار دشوار خواهد بود . ما همچنين مشاهده كرديم كه شيوع اختلال افسردگي شديد در اين نمونه حدود 92 / 57 % بودهاست . كه عدد كوچكي نيست . اما اين طور نيست . و اين نشان ميدهد كه اين واقعا ً يك مشكل مهم است و نه يك , اگر دو چشم و يك بيني داشته باشيد, خواهيد گرفت . بنابراين با توجه به اين موضوع مي توان به دادههاي خروجي نگاه كرد . و در مطالعهاي كه در زمان انتشار اين افراد منتشر شد , چيزي كه ما پيدا كرديم اين است كه افرادي كه اين پيشكار بينظمي و آشفتگي روحي شديدي را به خوبي پيشبيني ميكردند , به شدت پيشبيني كرده بودند كه افسردگي اساسي در آنها وجود دارد . و در واقع ساختار شكست روحي شديد ما پيشبينيكننده بهتري براي افسردگي اساسي در دوران سالمندي بود . براي تجزيه و تحليل دادهها از آزمون مجذور كاي و ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد . به عبارت ديگر , هيچ كدام از اين موارد , اختلال دو قطبي را در مطالعه دود بزرگ به واسطه پيري زودرس توسعه نميدهند . و بعد . براي تجزيه و تحليل دادهها از نرمافزار spss استفاده شد . ~~~ دادهها با استفاده از نرمافزار spss تجزيه و تحليل شد . ميزان بالايي از تشخيص در اين جمعيت وجود دارد و نتيجه عملكردي ضعيفي داشتهاند . اين امر شغلي , زناشويي , عملكرد اجتماعي , ديدار از اتاقهاي اورژانس تا حد زيادي افزايش يافت . در اين مطالعه توصيفي - تحليلي . و در مطالعات خود در اينجا , جايي كه ما شروع به جمع كردن افراد كرديم , افراد مبتلا به اختلالات كلاسيك قطبي و آنهايي كه با اين بينظمي ذهني سازنده تنظيم شدهبودند , داشتيم . و ما ميتوانيم آنها را در طول يك دوره زماني دنبال كنيم و بنابراين عزيز عزيز ما اين مقاله را با نگاهي به پيگيري ماههاي گذشته منتشر كرد . و چيزي كه ما يافتيم اين است كه ميزان داشتن يك ويروس يا يك اپيزود جنون در اين دو جمعيت بسيار متفاوت است . در بين افراد مبتلا به اختلال دو قطبي كلاسيك , در طي اين دوره سهماهه , حدود 96 / 97 % دچار اختلال دوقطبي يا ديوانه بودند . در حالي كه آنهايي كه دچار آشفتگي روحي شديد بودند , دچار تب شديد يا ديوانهوار بودند . اين يك تفاوت بسيار بزرگ است . و آنچه كه در مييابيم اين است كه نرخ اختلال دو قطبي در افراد دچار اختلال خلقي شديد تقريبا ً مشابه شيوع كلي اختلال دو قطبي است . خطر ابتلا به اختلال دو قطبي بيش از هر كسي در كل جمعيت نبود . پس اگر شما به اختلال دو قطبي بعدي برسيد , اين يك پيشرو نيست . لذا ما از اين موضوع دور هم جمع شدهايم كه كودكان با بد تنظيمي هيجاني دچار اختلال دوقطبي نميشوند . انها در مطالعه كوههاي مهآلود نبودند . تحقيقات ديگري نيز در اين زمينه صورت نگرفته است . بنابراين براي گفتن در مورد اين مشكل اختلالات رفتاري چيز ديگري كه ياد گرفتيم , آنهايي كه با آنها آشنا شدهايم . اختلال نافرماني مقابلهاي و نافرماني مقابلهاي , به نظر ميرسد اختلالات رفتاري يا اختلالات مزاحم ناميده ميشود .
منبع سايت